سفارش تبلیغ
صبا ویژن

تنش ترجمه در سوء تفاهم بین‌المللی؛ تجربه خروشچوف تا لولوی ایرانی


 

  • تنش ترجمه در سوء تفاهم بین‌المللی؛ تجربه خروشچوف تا لولوی ایرانی

    از مجموع 50 پست اخیر توییتری سفیر ایران در لندن تنها هشت پست به زبان انگلیسی است و بقیه به فارسی نوشته شده‌اند. علت را که جویا شدم، حمید بعیدی‌نژاد در توییتی جواب داد:«برای اینکه متوجه شویم دنیا قدری از بحث ترجمه عبور کرده فقط کافیست به ترجمه گوگل از توییت بنده نگاهی بکنید. بنظر بنده که خوب ترجمه کرده است. مفاهیم هم روشن و گویا هستند. باید قدری فراتر نگاه کرد».

    غرض نقد جواب ایشان نیست که ممکن است در شبکه اجتماعی توییتر پاسخی غیررسمی، سرسری و روزمره داشته باشند. از طرف دیگر موضوع نقد عملکرد ایشان هم نیست که نگارنده در حوزه سیاست خارجی و دیپلماسی تخصصی ندارد. اما ایشان به خوبی می‌دانند که موضوع ترجمه به لحاظ ارتباطی در طی تاریخ دیپلماسی میان کشورها چه سوء‌تفاهم‌هایی پدید آورده است.

    در اوج جنگ سرد میان بلوک شرق و غرب نیکلا خروشچف، رهبر اتحاد جماهیر شوروی طبق دایره معنایی خود و با توجه به پیشینه ایدئولوژیک مارکسیست، که معتقد بود سرمایه‌داری در بستر جبر تاریخ محکوم به نابودی است، به زبان روسی گفت: «دوام ما از شما بیشتر خواهد بود». اما به زبان خویش از این عبارت استفاده کرد:«مراسم تدفین شما را نظاره‌گر خواهیم بود».

    ولی مترجم به اشتباه عبارت را این‌گونه ترجمه کرد: «ما همه شما را دفن خواهیم کرد. » این جمله در رسانه‌های آمریکا غوغا به پا کرد. از دید سنای ایالات‌متحده، بیانیه‌ای که از سوی روسیه منتشر شد، ظاهراً تهدیدی برای جنگ هسته‌ای است. پس تنش بین دو کشور بالا گرفت.

    بنابراین از این منظر برای آنکه بتوان جلوی سوء‌تفاهم‌ها و به تبع آن درگیری را گرفت باید زمینه‌های فکری و معنایی طرف مقابل را تا آنجا که می‌توان شناخت. در واقع باید تا آنجا که می‌شود جریان رمزگذاری و رمزگشایی به هم نزدیک باشد تا پیام به طور کامل منتقل شود.

    • چالش برگرداندن لولو

    در روابط دیپلماتیک میان ایران و قدرت‌های جهانی بر سر برنامه هسته‌ای نیز از این مثال‌ها کم نیست. برای نمونه، سال 92 علی لاریجانی، دبیر شورایعالی امنیت ملی وقت، در مصاحبه با خبرگزاری‌های داخلی و خارجی گفت: «با نشان دادن لولو شورای امنیت، مردم ایران رو به قبله نمی‌شوند. » در ادامه برخی از نشریات این جمله را این‌گونه ترجمه کردند:  

    نیوزویک: علی لاریجانی گفته است که اگر شورای امنیت مثل موجوداتی که بچه‌ها را می‌ترسانند ظاهر شود، مردم ایران به سوی قبله مسلمانان جهان دراز نمی‌کشند.

    نشریه اسپانیایی ال‌پائیس: علی لاریجانی گفت که اگر شورای امنیت چیز ترسناکی را هم به ایرانیان نشان دهد، باز هم مردم ایران به سوی عربستان سعودی نمی‌خوابند!

     نشریه فرانسوی اومانیته: علی لاریجانی گفت که دراز کشیدن ایرانیان به سوی مرکز اعتقادات مسلمانان بستگی به این دارد که آنها از موجودات افسانه‌ای بترسند، این یک داستان ایرانی است!  

    فرض کنیم که رمزگذاری و رمزگشایی در این عرصه تنها به ترجمه کلمات منحصر شود. اینجاست که سوء‌تفاهم می‌تواند باعث ایجاد درگیری شود. می‌بینیم که عامل انسانی در ترجمه گاهی می‌تواند چنین مضحک عمل کند، چه رسد به یک ماشین. ماشینی که روز به روز بر هوش و یادگیری او افزوده می‌شود ولی هنوز چند سال تا کامل شدن وقت لازم دارد. در واقع مترجمان در این مثال‌ها هدف از حرف گوینده را متوجه نشدند و حتما زمان لازم است تا یادگیری ماشینی و هوش مصنوعی بتواند ابزارهای ترجمه را به جایی برساند که منظور گوینده را هم درک کنند.  

    وقتی می‌پرسیم «می‌دانی ساعت چند است؟ » مسلما جواب «بله می‌دانم» نیست؛ بلکه منظور درخواست اعلام ساعت است. پس «قصد» این است که زمان را به او بگوییم. آنچه مهم است نه فهم کلمات، بلکه «هدف» از ادای آن است. از منظر ارتباطات درگیری، باید بدانیم که کلمات دقیقا آنچه هستند، معنا نمی‌دهند و باید هدف از ادای آن را دریابیم.  

    نکته مهم دیگر این است که بدانیم آیا طرف مقابل معنی اصطلاحی که به کار برده‌اید متوجه می‌شود یا نه. آنچه اهمیت دارد این است که در ارتباطاتِ درگیری، افراد بر اساس نگرش و پیشینه معنایی خویش اتفاق‌ها و گفته‌ها را تفسیر می‌کند.

    باز به سوء‌تفاهمی که در اوج جنگ سرد پیش آمد بنگریم.

     الف: تو گفتی X که توهین‌آمیز بود.
     ب: ولی تو باید می‌دانستی که منظورم Y بود.  
    الف: از کجا معلوم که منظورت واقعا X نبوده باشد؟
    بنابراین افراد معنای کلمات را الزاما به طور خطی درک نمی‌کنند. ما از این ویژگی‌ در طعنه‌ها و شوخی‌های روزمره استفاده می‌کنیم و می‌دانیم که پشت هر جمله‌ای الزاما معنی دقیق همان کلمه‌ها نیست، بلکه به هدف ادا شدن آن نیز می‌اندیشیم. در همان مثال گفت‌وگوی میان دو طرف حتی اگر شنونده بخواهد هم به‌سادگی نمی‌تواند درباره هدف از بیان گوینده، قضاوت کند. چرا که داشتن زبان و زمینه فرهنگی و همچنین آگاهی مشترک در این امر بسیار اهمیت دارد. نبود همین آگاهی مشترک میان طرف‌های ارتباط به درگیری و تنش دامن می‌زند. در واقع اگر پیامی که می‌رسد از دایره آگاهی ما خارج باشد، نمی‌توانیم درکش کنیم. مشکل دیگر این است که تنوع آگاهی و زمینه‌های مشترک معنایی میان مخاطبان بسیار بالاست. اینجاست که باید برای کاهش تنش، جهان را از منظر مخاطب خویش ببینیم.

    حال دوباره به پاسخ غیررسمی سفیر ایران در لندن در ابتدای متن باز گردیم. واقعا مترجم گوگل تمام این نکاتی که گفتیم را در نظر می‌گیرد؟ یا بر اساس یک الگوریتم از پیش طراحی شده و از منظر زبان‌شناسی ساختاری سعی می‌کند فارسی را به انگلیسی برگرداند؟ در این میان، گرچه ابزارهای ترجمه پیشرفت‌های زیادی کرده‌اند، اما یادمان باشد که حتی در روابط عادی روزمره‌ هم می‌توانند بسیار سوء‌تفاهم‌برانگیز باشد. به‌گونه‌ای که زمانی برخی از ترانه‌های ایرانی را به مترجم گوگل می‌دادند و ترجمه را در گروه‌های طنز می‌فرستادند برای خنده.

    آنچه اهمیت دارد این است که بدانیم برای ارتباط برقرار کردن با طرف مقابل هم باید زبان او را بدانیم و هم زمینه‌ای که پیام خود را می‌خواهیم منتشر کنیم. البته نگارنده تنها از پاسخ غیررسمی سفیر ایران در لندن بهانه‌ای ساخت تا بگوید اگر مراقب پیام‌ها نباشیم، بنا بر دلایل بسیار می‌توانند سوء‌تفاهم پدید بیاورند و سوء‌تفاهم‌ها مقدمه درگیری‌اند و درگیری می‌تواند به خشونت منجر شود.