تحلیل موارد ایدز در لردگان از دید پزشکی و رسانه
- تحلیل موارد ایدز در لردگان از دید پزشکی و رسانه
«تابناک باتو» ـ چند روزی است خبر شناسایی موارد متعدد بیماری ایدز در روستای «چنار محمودی» از توابع شهرستان لردگان استان چهارمحال و بختیاری به یکی از خبرهای داغ همه رسانههای تبدیل شده و تنش اجتماعی و جنجال خبری زیاد ایجاد کرده است.
سعید نمکی وزیر بهداشت روز دهم مهر، کوتاهزمانی بعد از انتشار اخبار اولیه در رسانهها، بدون اشاره به «تعداد» موارد مثبت بیماری، «کانون آلودگی را در معتادان تزریقی و افرادی با روابط نامطلوب»، عنوان کردند و «مقصر بودن بهورز روستا و آلودگی بیماران از طریق سرنگ آلوده توسط وی» را کاملا رد کردند.
ما هنوز هم مطمئن نیستیم که تعداد موارد مثبت ایدز در این روستا چقدر بوده است. در آخرین واکنش رسمی، محمد حسین قربانی، عضو کمیسیون بهداشت و درمان مجلس شورای اسلامی، بیان کردند که تنها 26 مورد مثبت با بیماریابی حدود 40 درصد جمعیت در معرض خطر بیماری ایدز در چنار محمودی مثبت بوده است. با این حال هنوز هم در برخی رسانهها و نیز ویدئوهای منتشر شده، آمار عجیب ابتلای دویست نفر دیده میشود که منبع رسمی برای این آمار موجود نیست.
امیدوارم حوصله کنید و تا پایان این پست را بخوانید و تنها با خواندن یکی دو بند اولیه در مورد کلیت پست، ابراز عقیده نکنید.
1- سردرگرمی خبری یا شایعه و جنجال ایجاد نمیشد اگر شایعه و جنجال ایجاد نمیشد، اگر رسانههایی که دسترسی به منابع خبری معتبر داشتند و نیز مقامات رسمی زودتر مداخله میکردند و از طرح «همه» حقیقت، بدون کم و کاست، هراسی به دل راه نمیدادند.
میتوان حدس زد که افراد مسئولی که اطلاعات کافی در اختیار داشتند، بعد از آگاهی از احتمال برخاستن جنجال، از بیم اینکه ابراز نظر اولیهشان، بعدها خود عامل عامل برانگیزاننده محسوب شود، درنگ کردند و به ایجاد هسته اول ابهام و سردرگرمی خبری کمک کردند.
تجربه نشان داده است که شما هر چقدر در این بازههای زمانی تاخیر کنید و هر چقدر خبر را محدود بازتاب بدهید، به ذهنها اجازه افزودن شاخ و برگ میدهید.
2-چیزی که وزارت بهداشت و درمان از آن محروم است: روابط عمومی حرفهای و گروه واکنش سریع رسانهای و رصد فضای اینترنت
خیلی وقتها که فضای شبکههای اجتماعی را میبینم، از انبوه اطلاعات و اخبار نادرست پیرامون مسائل پزشکی شگفتزده میشوم. سایتها و شبکههای اجتماعی پر هستند از شیوههای و روشهای درمانی منسوخ و متناقض.
آگاهان میتوانند از کنار این مطالب به سادگی عبور بکنند و تصور کنند که یک توییت یا مطلب در یک کانال، آخر چه اهمیتی دارد، اما جمع جبری این مطالب نادرست، در طولانیمدت جهل میآفریند.
اگر وزارت بهداشت، تیم رصد اینترنت و واکنش رسانهای میداشت و هر روز در مقابله با یکی از تصورات نادرست پزشکی، مطلبی منتشر میکرد و یا اگر میتوانست به جنجالهای پزشکی از موارد قصور پزشکی گرفته تا تبیین راهبردهای کلان به خوبی پاسخ بدهد، ما شاهد وضعیت بهتری بودیم.
3- نمیتوان با خرافه مبارزه نکرد و انتظار برخاستن طوفانهای متناوب ناشی از آن را نداشت
واقعیت تلخ این است که ما در مبارزه با بسیاری از خرافات مرتبط با پزشکی فعال نیستیم و بدتر از آن معذوریتهای احمقانه داریم. در موارد زیادی هم مدیران پزشکی ما مبارزه با خرافات را عملی گاه پرخطر مییابند، چرا که ممکن است همین امر، توسط گروهی، مترادف با نیت بد یا سست بودن اعتقاد و باور آنها انگاشته شود و در پی آن میزهای مدیریتی آنها سست شود.
4- صحبت از ایدز هنوز هم تابو است!
بله! شاید وضعیت ما نسبت به دهه شصت بهتر شده باشد. زمانی که حتی اخبار تلویزیون و یا سریالهای تلویزیونی از ذکر نام ایدز خودداری میکردند. اما هنوز هم ایدز در کشور ما یک داغ و ننگ حیثیتی محسوب میشود.
هم شهروندان و هم مسئولان محلی، ناخودآگاه اعتراف به موارد متعدد بیماری در یک منطقه را، همانند اعتراف به وجود زمینههای اعتیاد، فحشا و روابط پرخطر میپندارند و متاسفانه ترجیح میدهند که صورت مسئله را پاک کنند.
در عصر اطلاعات شاید برخی تصور کنند که دیگر همه مردم راههای انتقال بیماری را میدانند، اما عنایت به سوالات مردم در مراکز بهداشتی – درمانی ثابت میکند که هنوز هم اطلاعات مردم در این زمینه کافی نیست.
توزیع سرنگ و کاندوم در میان جمعیت پرخطر؟! این هم یعنی اعتراف به اینکه اصلا اعتیاد و روابط جنسی غیررسمی وجود دارد!
5-اخلاق در بیماریابی فعال
اینکه سیستم بهداشت و درمان، به صورت فعال در جمعیتهای پرخطر اقدام به بیماریابی کند، بسیار نیکو است. یعنی به جای اینکه ما منتظر بمانیم کسی پس از بروز بیماری و علائم متعدد آن به پزشک مراجعه کند، خودمان دست به کار شویم و جمعیتهای پرخطر را شناسایی کنیم و امکاناتی آسان برای آنها، برای انجام آزمایش فراهم کنیم.
اما شهروندان، در بیماریابی فعال حقوقی دارند. اطلاعات ما اصلا در مورد لردگان کافی نیست. اما «به نظر میرسد» که بخشی از جنجال ناشی ارائه نشدن اطلاعات کامل در مورد چرایی انجام تستهای خونی باشد.
در هر صورت باید به آزمایششونده باید از نوع تست، محدوده کارآمدی آزمایش و خود بیماری اطلاعات کافی داده شود و رضایت خود شخص هم باید وجود داشته باشد.
یعنی حتی با نیت خوب، شما نمیتوانید مصالحی پوستهای را بهانه قرار بدهید و به تک تک شهروندان، نگویید که تستها برای چه انجام میشوند و طرح چه اهدافی دارد.
6-سناریوی انتقال بیماری با سرنگ آلوده، به باور کارشناسان بیش از حد غیرواقعی و حتی مغرضانه به نظر میرسد
سوالات بدیهی این هستند که یک بهورز، تحت چه شرایط روحی ـ روانی یا امر فرضی از مراجع بالا، میتواند سرنگ آلوده به دست بگیرد و خرد و کلان را آلوده کند؟!
چطور فرضا هیچ کس به استریل نبودن سرنگها شک نکرده بود؟!
چه تعداد سرنگ آلوده برای انجام این نقشه تخیلی و فانتزی آماده شده بودند؟!
طبق مطالعات انجام شده، اگر سرنگی آلوده به ویروس HIV به دست کسی فرو رود، احتمال انتقال بیماری، چندان زیاد نیست و از 0?3 درصد فراتر نمیرود. حال با توجه به این واقعیت تصور میکنید که عملی است که با سرنگ آلوده، در کوتاهمدت جمعیت زیادی از اهالی روستای چنار محمودی لردگان را مبتلا کرد؟
7-پس چه فرضیهای میتوان تصور کرد؟
فعلا با توجه به اطلاعات ناقض ما، همان سناریوی همیشگی انتقال ایدز را میتوان عنوان کرد: ابتلایی تعدادی از مردم به HIV به خاطر اعتیاد و سرنگ آلوده ، در پله دوم انتقال بیماری به همسران آنها و در پله سوم انتقال بیماری از مادران به جنینها و نوزادان.
8-داستان چنار محمودی لردگان، ثابت کرد که ما رسانه تخصصی نداریم و متاسفانه از روزنامهنگاری محققانه بیبهرهایم
کار رسانه که فقط بازنشر اطلاعات خام چند خبرگزاری رسمی نیست! یک رسانه معتبر، باید روزنامهنگار محقق داشته باشد، روزنامهنگاری که تحصیلاتی آکادمیک در مورد موضوع داشته باشد، ذهنی کنجکاو داشته باشد و بتواند به سرعت با کنار هم چیدن خبرهای اولیه، تحقیق میدانی و اطلاعات و فکتهای علمی، فرضیههای صائب را بیان نماید.
متاسفانه رسانههای ما در مورد چنار محمودی لردگان نمره قبولی نگرفتند و رسانههای خارجی فارسیزبان هم فقط به جنجالی کردن خبر افزودند و ترجیح دادند دغدغههای سیاسی خود را دنبال کنند.
9-به سازوکار دفاعی ذهن اشخاص و توده مردم در هنگام اطلاع از یک فاجعه توجه کنید
در شمار قابل توجهی از بیماران، بعد از اینکه به آنها اطلاع داده میشود که مبتلا به بیماری دشواری شدهاند، شاهد یک سری مکانیسم دفاعی هستیم. تصور کنید که به کسی بگویند که سرطانی دارد که ممکن است او را در عرض چند ماه از پا درآورد.
این شخص در گام ابتدایی نخست به مهارت و دانش پزشک یا صحت آزمایشات شک میکند و حتی میپرسد که نکند پاسخ آزمایشات او با بیمار دیگری اشتباه شده باشد. (مرحله انکار)
در گام بعد ممکن است واکنشهایی مثل خشم در قبال پزشک یا اعضای خانواده بروز بدهد و آنها را در ایجاد بیماری مقصر بپندارد. این بیمار ممکن است گوشهگیری اختیار کند، افسردگی پیدا کند.
ذهن ما، سیستم عجیبی است و بیماران تا به مرحله پذیرش بیماری برسند، ممکن است به زمان نیاز داشته باشند.
میتوان تصور کرد که تعدادی از بیماران ایدز لردگان هم چنین واکنشهای دفاعی روانی را از خود بروز دادهاند.
اینجاست که مشاوره روانپزشکی ضرورت پیدا میکند، اما به جای اراده چنین مشاورهای، چنین واکنشهایی که ممکن است در هر بیماری مشاهده شوند، تند و تیز به سمت یک یک واکنش اجتماعی پیش رفت و کنترل آن هم دشوار شد.
10-اپیدمیولوژی و کارآگاهی کردن در مورد مسیرهای انتقال بیماری، بخشی از پزشکی است
پزشکی این نیست که شما فقط منتظر ورود بیماری به مطبها و مراکز درمانی شوید. بخشی از کار سیستم بهداشت و درمان این است که بعد از بیماریابی فعال، راههای اشاعه بیماری را مورد بررسی قرار بدهد و بر اساس آن برای مبارزه با شیوع بیماری در آینده، برنامهریزی کند. در این زمینه بد نیست که داستان تیفوئید مری را بخوانید.
یک پزشک
.: Weblog Themes By Pichak :.